میدونم که شاید دراین جدایی دیدن دوباره نباشد؛
ولی این رو هم میدونم هر وقت دفتر خاطرات را ،
ورق میزنی؛
ازمن تو گوشه ای از اون اسم ونشونی هم از من پیدا خواهی کرد ،
عکسمو در دفتر خاطرات قلبت ثبت کردم،
تا اگه یه روزی خواستی فراموشم کنی ؛نتونی این کارو کنی .
واگه گذشت ایام واز بد حادثه دوباره چشمامون بهم افتاد
نتونی جمله نمی شناسمت را به زبون بیاری.
وقت خداحافظی اشکاتو جمع می کنم تا یادم باشه برای دوری از هم چقدر گریه کردیم ؛
تا اگه روزی ,
از دیدن دوباری هم اشک شوق نریختیم اشکاتو بهت نشون بدم.
تا یادت بیاد جهت این فراق چقدر گریه کردی
برو ولی این غم نامه رو امضا کن تا یادگار ی ؛
از دلبندم که اونا با شیری جونم بزرگش کردم داشته باشم.
تا وقت تنهاییم، به یادت بسوزم ...
((دوستت دارم))
نظرات شما عزیزان:
متین.کج کلاه ![](/weblog/file/img/m.jpg)
ساعت19:51---2 دی 1393
رویاهای ادمی را باد...ترانه ای میخواند....اسمان پر ستاره نادیده میگیرد...و هر دانه ی اشکی به برفی نریخته می ماند....تا بغض شود در کنج یک خبوت ارام ارام شکسته شود...فریادمان/
|